کتاب برادران کارامازوف (2جلدی)

اثر فئودور داستایفسکی از انتشارات ناهید - مترجم: صالح حسینی-برترین کتاب های تاریخ انجمن کتاب نروژ

فئودور داستایوفسکی مدیتیشن قدرتمند در مورد ایمان، معنا و اخلاق، برادران کرامظوف با مقدمه و یادداشتهای دیوید مکداف در پنگوین کلاسیک ترجمه شده است. هنگامی که فدور کرمظوف مالک زمین وحشی به قتل رسیده است، زندگی پسرانش غیرقابل برگشت می شود: میتا، عصبی، که رقابت تلخ آن با پدرش بلافاصله او را تحت سوء قصد قرار می دهد برای برده داری؛ ایوان، روشنفکر، که شکنجه های ذهنی او را به شکست می اندازد؛ Alyosha روحانی، که سعی می کند تا شکاف های خانوادگی را درمان کند؛ و شکل سایه ای از سمیردیکوف، برادر ناتنی خود. همانطور که تحقیقات و محاکمات بعد از آن نشان دهنده هویت واقعی قاتل است، شاهد دودویی دواستیفسکی دنیایی را به وجود می آورد که خطوط بین بی گناهی و فساد، خیر و شر، تاری و هر چیز ایمان به بشریت تست شده است.


خرید کتاب برادران کارامازوف (2جلدی)
جستجوی کتاب برادران کارامازوف (2جلدی) در گودریدز

معرفی کتاب برادران کارامازوف (2جلدی) از نگاه کاربران
واقعا نمی‌دانم این داستایوسکی کیست! یک نابغه‌ی داستان‌نویسی؟ یک فیلسوف اگزیستانسیالیست؟ یک دیوانه؟

فقط این را می‌دانم که لذت خواندن رمان‌هایش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. آن از @قمارباز@ که تمام یک فرهنگ و گوهر یک قوم بزرگ را در گیرودار یک نوع قمار به نام رولت روایت می‌کند و تازه این همه‌ی ماجرا نیست و آن کنار آدم‌ها داستان خودشان را دارند و دور این میز رولت هر لحظه ممکن است معادلات تغییر کند و این دقیقا شبیه آدم‌های داستان است که هر لحظه ممکن است یک مسخره‌بازی از خودشان دربیاورند.
جنایت و مکافات را هم که دارم میخوانم و بسیار از غرق شدن در مداقه های موشکافانه این نویسنده در شخصیت هایش لذت میبرم. شاید کامل ترین و روانکاوانه ترین نوع شخصیت پردازی را بشود در جهان داستایوسکی یافت.
@برادران کارامازوف@ هم یک رمان به شدت فلسفی است که نیروهای بزرگ معنابخش به زندگی انسان در جسم این سه برادر تجسم می‌یابند و با هم به بحث و حتی جدل و حتی جنگ می‌پردازند. آلیوشا که مهم‌ترین نقش را بین آن‌ها دارد تجسم معصومیت و ایمان انسان دین دار و معتقد مسیحی ارتدوکس است که در برخورد با برادرانش روحش متلاطم میشود و به سمت پرتگاه میرود. دیمیتری تجسم عشق شهوت‌آلود و گناه رنگ است که حاضر است روح معشوقه‌ی خود را با خیانت و هرزگی آزرده کند. و ایوان هم تجسم انسان علم‌زده و علم‌گرای مدرن است که از سویی دیگر ایمان خود به غیب را از دست داده و به عشق هم ایمانی ندارد. خود فئودور کارامازوف هم که پدر این سه برادر عجیب است تجسم کامل @انسان دیوانه و طماع@ است. طماع را تنها به معنی طمع پول نگیرید. درست ترش طمع زندگی است در همه جنبه‌های حیوانی آن. این معنا را ایوان به این شکل بیان میکند که @ پدر قصد ندارد تا هفتاد سالگی از جام رو بگرداند، راستش در رویای رسیدن به هشتاد سالگی است، خودش این طور می‌گوید.@ (فئودور داستایوسکی، برادران کارامازوف، ص324) حال آن که در کتاب مقدس عمر انسان را هفتاد سال ذکر کرده‌اند.

بالاخره این رمان نمی تواند این همه نیروی کنترل نشده را در خود تاب بیاورد و دیمیتری کارامازوف پدر خود را می کشد. ظاهر قضیه هم یک کشمکش عشقی و رقابت عجیب بین پدر و پسر بر سر زنی به نام گروشنکاست اما فکر میکنم جنبهء عینی و پلیسی قضیه کوچکترین بخش ماجراست و داستایوسکی با نوع داستان نویسی اش ما را مجبور میکند به جنبه های عمیق تر ماجرا فکر کنیم. به درون آدمها نفوذ کنیم و از روان و ایمان آدمها سوال کنیم.
برادران کارامازوف و جنایت و مکافات هر دو حول و حوش یک قتل شکل میگیرند. در هر دو داستان مقتول شخصی است دنیاپرست و تهی از ارزشهای عالی انسانی اما حذف شدنش از دایره شخصیتها بر بدبختی بقیه می افزاید. کشمکش داستایوسکی به کشمکش نیچه یعنی انسان ذلیل نزدیک است. او هم به این فکر میکند که نکبت جامعه از وفور آدمهای ذلیل و حقیر نشات میگیرد اما این مسئله را نمیتواند حل کند که با این همه موجود حقیر چه باید کرد.
فقط این را میداند که ذلتی بالاتر از ذلت آنها که با تنزه طلبی قصد دارند دامن از این معرکه برچینندوجود ندارد.
بر اساس نظریه چندصدایی باختین این رمان نسبت به جنایت و مکافات اثری موفق تر است چون صدای دین صدای علم و صدای طمع را با وضوح بیشتری میشنویم.

---

اسفند 96:

📕هفتمین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی #بوطیقا در موسسه شهرستان ادب برگزار شد و علیرضا سمیعی، مجید اسطیری، محمدقائم خانی، نیلوفر شاهین نیا و بهاره ارشدریاحی پیرامون بررسی #برادران_کارامازوف نوشته‌ی #فئودور_داستایفسکی به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

خلاصه جلسه :
✔️ #علیرضا_سمیعی : «داستایفسکی معتقد است در دورانی زندگی می‌کند که در همه‌ی آدم‌ها در بن‌بست اخلاقگرایی گیر افتاده‌اند. او فرد اخلاقگرا را در نقش ناجی مهم‌ترین متهم می‌داند. از دیدگاه او در این بن‌بست واقعی بازگشت به معنویت و دینداری تنها راه نجات آدم‌ها است.»

✔️ #محمدقائم_خانی : «اگزیستانسیالیست‌ها معتقدند داستایفسکی آزادی را در بالاترین درجه‌اش پیگیری می‌کرد. او انگار دارد انسان‌ها را دعوت می‌کند که آزاد نباشند، که آزاد نبودن را انتخاب کنند، به خاطر خود آزادی. به این خاطر که از درون در بند چیزی نباشند.»

✔️#نیلوفر_شاهین_نیا : «به نظر من کل رمان «برادران کارامازوف» تجلی این جمله‌ی داستایفسکی است: @اگر خدا نباشد همه‌چیز مجاز است.@»

✔️ #مجید_اسطیری : «این رمان در ذهن من همیشه با طرح بزرگ‌ترین سوال‌هایی که تا به حال یک رمان توانسته برایم ایجاد کند خودش را تثبیت کرده است. مهم‌ترین سوال این است:@چرا انسان باید رنج بکشد؟@»

goo.gl/69i7Yf

🔗 گزارش و مشروح این نشست به زودی منتشر خواهد شد.

@description@

☑️ @ShahrestanAdab

مشاهده لینک اصلی
‎دوستانِ گرانقدر، این رمان در نوعِ خود بینظیر است و مقایسهٔ این رمان با رمان های دیگر، بنظرم نادرست است.. یاد زنده یاد <داستایوفسکی> گرامی باد
‎عزیزانم، داستان در موردِ زندگی پُر چالش و ماجراجویانهٔ پیرمردی ثروتمند به نامِ <فئودور کارامازوف> است که فرزندانش <آلیوشا>، <ایوان> ، <میتیا> و <اسمردیاکوف> با رفتار و اخلاقِ پدر مخالف هستند و هریک به شیوه ای با پدر مخالفت میکند... بنظرم، چیزی که این داستان را خواندنی میکند، تفاوت های رفتاری و اعتقادی و اخلاقیِ این برادرها با یکدیگر است... زنده یاد داستایوفسکی به نوعی مهمترین مواردِ اخلاقی در انسانها را بینِ این برادران، تقسیم کرده است.... و امکان دارد هر خواننده ای، اخلاق و روشِ زندگیِ یکی از برادرها را برتر از برادرانِ دیگر بداند و بتواند با آن شخصیتِ مورد نظر تا پایانِ داستان، ارتباط برقرار کرده و همزاد پنداری کند
‎در میانِ این برادران، <میتیا> تصمیم میگیرد تا پدر را به هلاکت برساند... امّا اتفاق های جالبی در این میان رخ میدهد و پایِ شخص دیگری به غیرِ از <میتیا> به این ماجرا باز میشود..... بهتر است خودتان این داستانِ زیبا را بخوانید و از سرانجامِ آن آگاه شوید
***********************
‎از نظر من، پرمغز ترین و خردمندانه ترین جمله در این رمان، این جمله بود
‎«« وای بر کسی که به کودکان آسیب میرساند »»
--------------------------------------------
‎امیدوارم این ریویو در جهتِ شناختِ این کتاب، کافی و مفید بوده باشه
‎<پیروز باشید و ایرانی>

مشاهده لینک اصلی
â € œHurrah برای Karamazovâ € â € این کلمات نتیجه ای از این آجر bombastic از یک کتاب است. من بیش از آن که بخواهم به زحمت انداختن برای برادران کرامظوف تشویق کنم که در نهایت، پس از یک سال با رونق زودهنگام، به مناسبت تولد نابغه دواستیفسکی، بدون خشم، بدون خشونت و مبارزه، به من کمک کرد. این است بدون شک اوباموپوس، ستاره سرخ درخشان در یک کیهان درخشان. شباهت های بسیاری با رمان های قبلی او وجود دارد، و شخصیت های او با همان شیاطین های داخلی مانند پیشینیان مبارزه می کنند. و در عین حال، در برادران کرامظوف چیزی شفاف تر، آرامش بخش تر است، کمال بالایی در این رمان وجود دارد. بله، سمیردیاکوف رنجور محروم و نفرت انگیز است، اما به همان اندازه که انسان نیهیلیستی یادداشتهایش را از زیرزمینی نوشته است، به دلداری و مراقبت از دست نمی رود. و دیمتری استثنایی و پر از تناقض است، اما او به عنوان Raskolnikov اشتباه نیست، او dogma رنج را به معنای جنایت و مجازات در خانواده و جامعه خود را تحمیل نمی کند. او یک برنامه برای زندگی دارد، نه برای رنج. ایوان یک فکری متکبر است، اما او مانند سنگرویی در شیاطین سر سنگ نیست. دلتنگی و عقل او در ارتباط با جهان است. آلوشا، با تشکر از خدا، شخصیت شیرین و بی گناه است، اما چیزی شبیه وحشتناک مضحک مسیحیان ماشکین از The Idiot. او می داند که چگونه زندگی می کند و با او ارتباط برقرار می کند، و او مایل است که از تعصبات و اصول سخت گیرانه دور شود تا بتواند او را دوست داشته باشد. در مورد زنان چه؟ Grushenka توسط عشق چندین مرد مانند نستسایا نابود نشده است و حتی کاترینا ایواننا روح تقسیم شده و تقسیم شده، نه تنها یک بستر کم عمق برای مردان است که از راحتی آنها استفاده می کنند و هنگامی که نقاط قوت خود را به کار می برند، دور انداخته می شوند. او امتیاز های خود را دارد. چرا برادران کارامازو کار خوبی می کنند؟ من معتقدم که داستایوفسکی تصمیمی گرفته است تا یک خانواده را درست مثل آن، با تمام احساسات و اقدامات متناقض و تمام نوسانات خلقی و شرایط دشوار، تصور کند. او قبلا ایده های مذهبی و سیاسی خود را در آثار قبلی قبول کرده بود و می توانست اجازه دهد شخصیت ها به همان اندازه طبیعی باشند و آنها را از لحاظ تاریخ و جامعه محاکمه نکنند. بنابراین او می تواند داستان افسانه ای باشد که او به طور طبیعی بدون دستور کار بود اما عشق به داستان او گفته می شود. طرح هم ساده و هم پیچیده است: مراقب باشید که می خواهید، ممکن است درست باشد! همانطور که سه (یا چهار) برادر و زنانی که به طرق مختلف با هم دوست میشوند و مواجهه با قتل حقههای قدیمی پدرسالاری هستند، همه آنها باید با واقعیت دردناکی که عاشق و نفرت از آن دارند، کنار بیایند. یک والد بد هنوز هم یک پدر و مادر است و یک پدر مرده هنوز هم بر زندگی فرزندانش قدرت دارد. شخصیت \"Karamazov\"، که در رمان بسیار نقل شده، تبدیل به یک مترادف برای هر انسان در ارتباط با آن میکروسکوپ پیچیده به نام خانواده است: \"و چرا؟\" از آنجایی که او از کاراکاس گسترده کراماظوف بود - این تنها چیزی است که من دنبال می کنم - توانایی ترکیب تضادهای نامطلوب را داشتم و قادر به بزرگترین ارتفاع ها و بزرگترین عمق ها بودم. »چون داستایوفسکی جرأت می کرد تا اجازه دهد مأموریت او برای اثبات این که ناسیونالیسم روسی و ارتدوکس مسیحی در مرز معنای زندگی قرار دارند، او در واقع برای هر دو روش بسیار متقاعد کننده تر از آنچه که تا کنون با کارهای پیشینش بیشتر و مفهوم و ایده آن، می تواند داشته باشد. طنز در صحنه های فراموش نشدنی با \"رفتار نامطلوب\" پدر پدرخوانده Zossima بسیار بهتر از رنج های شبه مسیحی از ماشکین است، و درک فکری از خطرات عبادت جامعه در داستان بازجو بزرگ است در حال حاضر درست همانطور که در آن زمان بود، نشان دادن راه را به هسته هر دو افراط گرایی مذهبی و سیاسی: \"این اشتیاق برای جامعه پرستش اسارت اصلی هر فرد به طور جداگانه و از همه بشریت از آغاز زمان است. به خاطر عبادت مشترک، آنها یکدیگر را با شمشیر کشتند. آنها خدایان را راه اندازی کرده اند و یکدیگر را به چالش کشیده اند: خدایان خود را بیرون بکشید و ما را بپرستید و عبادت می کنی یا ما و شما خدایان خود را می کشیم. »و این به پایان دنیا می رسد، حتی زمانی که خدایان از زمین ناپدید می شوند ؛ آنها قبل از بت ها به همین سادگی سقوط خواهند کرد. »پس این چه ویژگی بازخرید کلامازوف است؟ چرا احساس می کنم که فریاد می زنم، بیش از حد: \"هورا برای کرمظام!\" \"آنها یکدیگر را دوست دارند. آنها واقعا در یک روش عجیب و غریب، در حالت وحشیانه و عجیب و غریب کار می کنند. اما آنها انجام می دهند. آنها با وجود اینکه در رویکرد خود به زندگی کاملا متفاوتند، یکدیگر را دوست دارند و از حق یکدیگر برای زندگی، عشق و شادی حمایت می کنند. در نهایت، آنها به یکدیگر کمک می کنند که بهترین ها را از بین ببرند (و بهترین آنها این است که هر خانواده می تواند انجام دهد: به یکدیگر کمک کنید تا ضربات را که خانواده ها به خودشان تحمیل می کنند، کمک کنند!) تبعید در مکان بدتر از سیبری اوه، آمریکا، چه دیمتری باهوش لذت بخش!) قابل کنترل است اگر شما با عزیزانتان صلح کنید. و صفحات نهایی من را ترک می کنند ...

مشاهده لینک اصلی
من امروز خواندن این کتاب را دقیقا در ساعت 0205 انجام دادم شب همچنان بر روی سپیده دم در می آید، و در سکوت سیاه آن، انعکاس این کتاب قدرتمند را می گذراند. دیوارهای اتاق من، در یک بار، تبدیل به یک قلعه برای ارتش افکار Dostoevsky بود، و من، در وسط آن، خود را در معرض انفجار خود را متفرق، تصادفی اما حیرت انگیز. من به این چشم انداز های پیش پا افتاده و بردباری روسیه غریب نیستم، اما هنوز این کار بسیار فراتر از حتی خالق خود و تحریک بیش از حد است. خوب، تقریبا، همه چیز. یک صاحب مالکیت معنوی قاتل شده است و یکی از سه پسر او، مظنون اصلی است. بنابراین، یک محاکمه قتل و بعد از آن، به طور ناامیدانه و به طور کامل، زندگی همه سه برادر - برادران کرامظوف می شود. یک زندگی، زمانی که مسیری طولانی و قابل توجهی را دربر می گیرد، به نوشتن خواسته ای می پردازد که هم شخصی و هم جهانی است. یک نوت بوک از بازتاب ها، منبع دانش، یک واحه عشق و یک آینه ماندگی. و شاید جرأت داشته باشم بگویم که برای D، این ممکن است یک زندگینامه باشد، که او در ملودی جادویی ممتاز خود تصمیم می گیرد خودش را تحت ادبیات داستان قرار دهد. دیمیتری، ایوان و آلوزا، اصولی را بیان می کنند که زندگی می شود. ، یا حتی بیشتر، گذشت دیمیتری مهاجم و عاطفی، ایوان محاسبه کننده و هوشمند و Alyosha روحانی و معنوی، نشان دهنده یک میکروکوزم جامعه ای است که با نام دین، وضعیت، قدرت، ارزش ها و آرمان ها جنگ می کند. و D هر یک از این علل و دروس، و تمرین و تمرین بیشتر، تفاسیر مختلف آنها را در بر می گیرد. دین، و کلیسا، برای یک 350 صفحه خوب از این کار، مراحل را به عهده می گیرند. در میان توافق ها و اعترافات، صومعه ها و تسلیم، ایده های ناسازگارانه ای که می تواند اعتقادات خود را به خطر بیندازد، تحت فشار قرار گرفته است. اگر شما توسط افرادی مظنون و مظلوم احاطه شده اید که نمی خواهند به شما گوش دهند، قبل از آنها سقوط کنید و از بخشش بخواهید، زیرا گناه شما نیز هست، که نمی خواهند به شما گوش دهند. و اگر نمیتوانید با تلخ صحبت کنید، به طور صریح و فروتنانه به آنها خدمت کنید، هرگز امید خود را از دست ندهید. و اگر همه شما را رها می کنند و شما را با زور به بیرون می ریزند، پس هنگامی که شما تنها باقی مانده است بر روی زمین سقوط کنید و بوسی بخورید و آن را با اشک های خود بشویید، و زمین از اشک شما میوه می دهد، گرچه هیچ کس شما را در تنهایی خود دیده یا شنیده است\nآه آه، من شما را می شنوم، D و در حالی که بعضی از آن به قلب تئودورانه من بسیار حساس است، برخی از آن ها کاملا خودکشی هستند. اما چرا دوباره، من همیشه وسوسه می شود، عدالت، حتی کمتر، دوست داشتنی، عمل من از نظر مخاطبان من اندازه گیری؟ چرا ایده آل در یک تخت که بوی پوست من نیست؟ من به هیئت مدیره می روم و فکر می کنم. فلسفیدن، همانطور که او با چنین سهولت و آرامش انجام می دهد، بدون بیرون آمدن یک دوز ناپایدار از دوگانگی، وجود ندارد. او آینه از اتاق من را می کشد و آن را به سمت من می چرخاند: آه، پس شما به خوب اعتقاد دارید؟ چقدر زیبا! اما، خوب، پس، چگونه شیطان در گوشه های تاریک اتاق خود لرزان است؟ نه؟ شما با من موافق نیستید؟ آه کجا همه لعنت و بدبختی از آن هدف شما، با چنین جسورانه دقیق، به سمت افرادی که شما به راحتی نمی توانید برسید، به وجود آمده است؟ از کجا همه نافرمانی و بدبختی، که شما مخفیانه با ناله می نوشیدید، از ترک شما برای سمزدایی، اگر نه روزها، ظهور؟ ببخشید، من گچ کمی عمیق تر در هیئت مدیره گچ می بینم و فکر می کنم. و در حالی که برای پاسخ به سوالاتش می گوییم، تقلب می کنم و به رساله خود برای راهنمایی ها و بینش ها می پردازم. شما می دانید، لیس، برای یک مرد متجاوز به طرز وحشیانه ای دشوار است، وقتی همه به طور ناگهانی شروع به نگاه کردن به خیرخواه خود می کنند.\nچرا ممکن است یک مرد افتاده، یک گدا، همچنان شعله ای از کفایت را در قلبش سوزاند؟ چرا ممکن است یک پدر بی رحم، وارثانش را از پول خرج کند، در حالیکه کل زندگی خود را برای آنها خرج می کند؟ چرا دچار ضعیف میشویم، آخرین پنی را بر روی چیزهای بی اهمیت قرار می دهیم، با وجود داشتن یک تصویر واضح از سرنوشت قریب الوقوع او در چشمانش؟ چرا ممکن است یک قلب خالص، به طور عمدی روح خود را با اسرار آشکار کثیف می کند، دانستن هیچ راهی برای پاک کردن آنها وجود ندارد؟ از آنجا که عمق میدانیم، آنچه که ما را بدون توجه به زمینههای ما متصل میکند، موضوعات مشابهی دارد: عشق، حسادت، جاهطلبی، نفرت، انتقام، توبه. در اشکال مختلف، آنها در ما ساکن هستند و ما را رانندگی می کنند تا مواد بدون فرم خود را به شکل های مختلف، در مکان های مختلف و در زمان های مختلف شکل دهند. من چند کلمه در هیئت مدیره بنویسید و مکث کنید تا فکر کنید. اما اشتباه نکن D آینه را بر روی خود باز می کند و شخصیت خود را می کشد، زیرا پس از همه، زندگی ما اگر ما نتوانیم در خودمان بخندیم، زندگی می کنیم؟ خنده، بله آه بله در این متن متراکم طعم و مزه ای وجود دارد، هر چند به صورت مخفیانه، و در عین حال یک شگفتی دوست داشتنی از هل نارنجی که در طول یک فنجان چای قوی وجود دارد، کار می کند. ایوان فیدورویچ، فرزند محترم من، به من اجازه می دهد تا شما را به دنبال من بیاورم!\nدر آنجا، یک لبخند روی هیئت مدیره گذاشتم. من گندم را کاهش دادم و تعجب کردم: چه چیزی باعث بحث و جدال شد ...

مشاهده لینک اصلی
در مورد عاشق شدن شیطان اخطار: این بررسی ممکن است شامل spoiler ها حتی در خارج از مناطق هشدار spoiler مخفی. من صادقانه قادر به تبعیض نیستم\nاین کتاب در مورد قتل نیست و یا در مورد آن چه که انجام شد، این چیزها قبل از نیمی از کتاب تکمیل شد بسیار واضح بود - راوی که از ابتدای شروع به از بین بردن تمام وقایع خوانندگان خود و Euripides - بر طبق آن، اثر یک داستان، حتی یک whodunnit، در تعطیلات حماسی در مورد آنچه اتفاق می افتد بعدی نیست، اما در آن صحنه های بزرگ از لفاظی های لری، که در آن شور و دیالکتیک از قهرمانان به ارتفاعات فضیلت. همه چیز برای بیان پاتو، نه عمل، که همیشه تنها به عنوان یک ظرف برای پاتو بود، به آن فرم داد). احتمالا این کار به این صورت انجام می شود که جنبه های اسرارآمیز عقلانی یک رمز و راز، خواننده خود را از پاسخ دادن به واقعیات و سوالات دردناک در تمام رساله هایش، تقریبا با رها زشت ناپذیر، نادیده می گیرد. (مشاهده اسپویلر) [پس از همه، ما توسط Dostoevsky نشان داده شده بود در درجه های مختلف پیش بینی از هر رویداد که در نهایت تبدیل نقاط در طرح - با شروع از نظرات متعدد پیش از راوی از جمله یکی در پاراگراف آغاز، پیش بینی Zosimas از رنج برای و عذرخواهی به Dimitri و Smerdyakovs نه چندان ظریف سرنخ به ایوان در میان بسیاری دیگر. و فراموش نکنید که داستایوفسکی حتی مسیر متناوبی را که میتای در روایت زوسیما گرفته بود، به ما نشان داد - موازی در آن داستان خیلی زیاد است تا بتواند از اینجا لیست کند. (پنهان کردن اسپویلر)] نه، این داستان در مورد قتل نیست، یا در مورد قاتل، یا در مورد انگیزه هایش، یا در اطراف تعلیق سرنوشت نهایی خود. داستان درباره واکنش است - همه چیز در مورد هیئت منصفه بود. بسیاری از نظریه ها درمورد اینکه چگونه خانواده کرامظوف روسیه / بشریت / همه شخصیت ها را نمایندگی می کنند، فراوانند، اما واقعیت این است که آنها نمایندگی فردیت هستند؛ در حالی که این هیئت منصفه وحشتناکی است که همیشه به آن اشاره شده و هرگز به آن اشاره نشده است، که نشان دهنده بشریت است. شغل کشور، جامعه، کل نژاد بشر، قضاوت کردن است تا افراد سرنوشت را براساس داستان هایی که آنها ساخته اند، به طور مستقیم از هوا نازک، خارج از قطعات کوچک زندگی است که آنها تنها می توانند همیشه مشاهده کنید بهترین طرح های شخصیتی، تخیلی یا در غیر این صورت، می تواند تنها بخش کوچکی از شخصیت واقعی باشد - اما از آن کوچکترین رشته ها، ما این چیز مبهم را به نام \"شخصیت\" می سازیم، به طوری که چنین چیزی ممکن است برای موجودات وجود داشته باشد همانطور که فکر نکنید و خود را فراموش کنید به عنوان مرد. شخصیت بزرگترین اسطوره است که توسط رماننویسان به نمایش گذاشته می شود، زیرا هیچ داستان نمی تواند بدون یک مرد ثابت که با برخی مقیاس پیش بینی پذیری یا پیش بینی غیر قابل پیش بینی رفتار می کند، اما زندگی واقعی، نتیجه اضافه کردن یک حداقل سه مورد غیر قابل پیش بینی به عنوان صفتی برای توصیف قبلی، نزدیک شدن به توصیف حتی ساده ترین و خسته کننده ترین ادم سفیه و احمق زنده است. اما با این حال ما داستان ها را می سازیم، درک می کنیم، پیش بینی می کنیم، می دانیم که چگونه رفتار می کنیم، ما حتی داستان های خودمان را تشکیل می دهیم تا ما ممکن است توهم کنترل خودمان را بکنیم - به طوری که ما به توده آمورف و پروتئین ذوب نمی کنیم این بقیه بشریت است - داستان من من را از همه آنها جدا می کند. من ساختم، بنابراین من هستم. این ها عاشقانه هایی هستند که داستایفسکی بهترین کارش را در برابرش انجام می دهد و محاکمه محاکمه ای از عقل است؛ واقعیت بر خلاف شواهد قریب الوقوعی از عاشقانه، اسطوره شخصیت، فردیت، علت و معلول بودن هر چیزی که قابل پیش بینی است، زمانی که یک متغیر وحشی به عنوان یک ذهن انسان بخشی از معادله است، چگونه می توان چنین معادلی چیزی غیر از «تعریف کردن» (به بیان شخصی خود داستایوکی) محاکمه بزرگ، بازجویی از علت بود. اما چگونه دفاع می تواند به نفع واقعیت بدون توضیح به هیئت منصفه (به بشریت) چرا که آنها چیزها را نه به عنوان آنها، آنها ساخته شده است که داستان کامل است، اما هرگز واقعیتی ندارد، زیرا هیچ داستان دیگری نمی تواند وجود داشته باشد - چون هیچ علت خاصی را نمی توان در زمانی که انسان درگیر آن بود، ایجاد می کند. شما باید یک داستان برای متقاعد کردن هیئت داوران بگویید. شما باید یک داستان برای دفاع از این واقعیت که داستان ها وجود ندارد. حالا داستان، در مورد داستان ها. یا داستانهای چندگانه برای نشان دادن اینکه چگونه تمام داستانها نادرست هستند، تنها اگر یک نفر بتواند درست باشد. تنها گزینه ی دیگر این است که همگی درست باشند، همزمان. با اثبات اینکه شما داستان خود را در آن \"خود را مصرف\" فوق العاده تنظیم و عذاب استدلال خود را. درگیری های غیرقابل حل از محاکمه، داستان، رمان، زندگی وجود دارد. شما نمی توانید اسطوره ای از داستان را بدون کمک داستان به عنوان هیئت داوری که قضات نمیتوانند درک کنند، نمیتوانند هیچ واقعیت را در خارج از یک داستان درک کنند ، انسان ها نمی توانند در خارج از عاشقانه خود فکر کنند. آنها به عنوان داستان زندانی خود ادامه خواهند داد. به همین دلیل است که کمدی و نه یک فاجعه است، زیرا هیچ کس درگذشت و ...

مشاهده لینک اصلی
The cuestión اصلی است که تمام قسمت های این کتاب درمان همان است که ساخته شده است من آگاهانه یا ناآگاهانه رنج می برند. وجود خدا @ این عبارت گویای همه چیز karamazoviana حماسه داستایوفسکی Fiódor در پایان زندگی خود روبرو خواهد شد این اثر ادبی به یاد ماندنی و آن را به سه سال ± سیستم عامل تنگ و بسط رنج می برد. داستایوفسکی، که زندگی پر از احساسات بود به واقعهی حرفه خود را با یک کتاب کامل، فراتر از TENAA فکر می کردم که در حال توسعه یک بخش دوم بود که به یک کودک € œThe ± OSA € نامیده می شود، اگر چه مرگ آن را به 59 سال ± سیستم عامل برسد و به آن موقعیت شایسته در سایت از یکی از نویسندگان بزرگ بیشتر از همه ادبیات universal.â € œThe برادران € Karamazovâ شروع به توسط â € فصل œThe در Rusoâ مسنجر منتشر می شود € و در نهایت به عنوان یک کتاب در ماه نوامبر سال 1880 منتشر شده، یک سال ± و یا قبل از مرگ او، بسته شدن با طلا کمان حرفه ای درخشان خود هیچ راهی برای انتزاع از جمله یک تور-د-نیروی شامل ادبی خواندن برادران کارامازوف literaria.No و روشن است که داستایفسکی کاملا قرار دادن تمام دانش، تجارب، شادی، غم، باورها، ترسها و امیدهای خود را در این کار عظیم. معمولا، وقتی که به یاد کتاب های زیادی است که به ما ادبیات روسیه بیشتر ما برای اولین بار به یک سر € œThe جنگ و Paza € â € œAnna کارنینا و @ آمده، هر دو لو Tolstói و آن است که دقیقا این دومی که داستایوفسکی â € OEA perfecta.â آثار هنری واجد شرایط € من شخصا ضروری است برای اضافه کردن این دو کتاب ذکر شده در بالا، او © کتاب STE من موسسات تحقیقات پ ± آندو â € œCrimen با و Castigoâ € و علاوه بر آن از فهرست های دیگر sumarÃa هستم کلاسیک â € œAlmas مانند Muertasâ € از â € Nikólai Gógol یا œEugenio Oneguinâ € الکساندر پوشکین، آن نوع از semidiós به نمایندگی از پدر نامه های روسیه به داستایفسکی. این غیر ممکن است خود را به پرواز کارامازوف برادران که رزونانس در جامعه روسیه از à © کمی، به طوری تکان و در آن نقطه از سلسله تزاری که در کاهش از سال 1870. بسیاری از اندیشه های روسیه شروع به تغییر بود، آنها خیلی گروه های انقلابی پوچ به نظر می رسد انفجار مربوطه علیه نظام ایده ها و هرج و مرج خود rebeldÃa. این چیزی است که اذیت داستایوفسکی در کتاب خود â € œThe 1872 € Demoniosâ طریق © ها از مردم می خواهم پیوتر Verkhovensky، Nikólai Stravroguin یا ALEXA © من کیریلوف است. نیهیلیسم، مخلوط با دوز بالا سوزان ateÃsmo و تشنج اجتماعی در میان جوانان از à © کمی دیر یا زود رفتن به رهبری انقلاب درست است که به معنای واقعی کلمه explotarÃa در سال 1917 با سقوط امپراطوری تزاری برای نور (یا تاریکی) به روسیه conocerÃa دوره دیگری از قرن XX.Considero به طور کلی، این ایده باقی مانده در حال حاضر € œThe داستایفسکی برادران Karamazovâ € کاملا شامل شد تمام جنبه های جامعه روسیه که componÃa، که دفاع کرده بود پوشکین و که آنها â € € œoccidentalistasâ با Turgua © niev به سر آلوده کرده بود، در تلاش برای Europeanize ریشه های یک نفر که نمی توانست همراه با ایده های اروپا. این ساخته شده است که ادبیات و روشنفکران هدایت کمی © تمام جنبه ها و آرمان های آنها هرگز به ذهن و قلب روس عبور کردند. به نظر من، بسیار مهم بود نویسندگان دفاع rrima ها Aca © مانند داستایوفسکی یا تولستوی فرهنگ روسیه در برابر پیش از ایده هایی که در برابر این واقعیت است که روسیه و این کشور را در راه هیچ aceptaba.Dostoievski دانست که عبور سقوط کرد ساخته شده podÃa شامل تمام عناصر ممکن است در تدوین از گره طرح در کتاب خود و علاوه بر این، podÃa تمام اقشار اجتماعی روسیه علاقه خود را. این شگفت انگیز است که برای پیدا کردن در این کتاب پیدا کنیم و پنج (سه) شخصیت های مختلف، یعنی پدر Fiódor Pávlovich کارامازوف، فرزندان خود را â € ALEXA © من œAlióshaâ € Fiodoróvich، Iván Fiodoróvich، â € œMitiaâ دیمیتری Fiodoróvich € و â € œSmerdiakovâ پاول €، شاطر و پسر به رسمیت شناخته نشده Fiódor کارامازوف. به نوبه خود، aparecerán دیگر شخصیت های کلیدی در تاریخ مانند کاترینا ایوانوا، Agrafievna â € œGrushenkaâ € Aleksándrovna از Stárets Zósima، Lisaveta Smerdiáshaia، Ippolit Kirilovich از ± کوچک یا Illiusha â € œKoliaâ € Krassotkin، Rakitin و بسیاری از otros.No یک مطالعه مشخصات psicológico از سه برادر را، از آنجا که نویسنده استادانه در سراسر آثار او قلم، اما من می دانم من می توانم یک لمس کمی از هر کدام و شخصیت های دیگر از مهم ترین زمانی که خواندن این libro.En مورد پدر، Fiódor Pávlovich کارامازوف، ممکن است ما خودمان را پیدا سرعت با سرد دا © spota، بی عشق، که هرگز خواست را به بیش از فرزندان خود (â € œcuanto دورتر، بهتر، برای بنده GrÃgori مراقبت). spota بسیار مست و دا © و حرص و آز خوردن مال که کلرادو شخصیت را قرار داده Molière و Eugènie گرانده پدر. اعتقاد بر این است که این شخصیت دارای ارتباط مستقیم با پدر به ...

مشاهده لینک اصلی
بالاتر از همه، دروغ را اجتناب کنید، همه دروغ ها، به خصوص دروغ به خودتان. مراقب دروغ خود باشید و آن را هر دقیقه و هر دقیقه بررسی کنید. و اجتناب از تحقیر، هم از دیگران و هم از خودتان: آنچه که در شما به نظر شما بد است، با این واقعیت که شما آن را در خودتان متوجه شده اید، پاک می شود. و از ترس اجتناب کنید، گرچه ترس تنها نتیجه هر دروغ است. (57) خانواده. شما نمیتوانید انتخاب کنید شما خوشحال هستید که در اطراف آنها هستید یا شما با آنها گیر کرده اید. شما می توانید دوستان خود را، یک حیوان خانگی انتخاب کنید، شما می توانید از یک کلوچه زردآلو و یک تراشه شکلات را انتخاب کنید، اما شما نمی توانید خانواده خود را انتخاب کنید. ترکیبی از ژنتیک و محیط اجتماعی به سادگی شگفت انگیز است. به عنوان مثال، یک خانواده معمولی روسی را انتخاب کنید. پدر بلندپرواز، پرشور و مسخره ای که از هر نوع الکل استفاده می کرد؛ یک پسر که در ابتدا به نظر می رسید تصویر پدرش، پسر دوم، افتخار و فکری با حتی واکنش های اخلاقی بیشتر مشکوک، جوان ترین پسر با مهربانی از مقدس و روح مشکل یک مرد معمولی و یکی دیگر از ضعیف مزاحم مرد جوان که هرگز به عنوان یک پسر شمارش نکرد. این کتاب شامل داستان هر خانواده در جهان است. مبارزات آنها، ترس آنها، شک و تردید آنها، تصمیمات که منعکس کننده ترین جنبه های تحقیر آمیز طبیعت بشری است. \"نیرویی است که همه چیز را تحمل می کند\"، ایوان، این بار با سردرگمی سرد، گفت: \"چه نیرویی â € â € œ نیروی کرامظوف ... نیروی کفایت کلام زوف. â € â € œ به غرق شدن، برای خفه کردن روح خود را با فساد، این است که آن؟ â € (210) این کتاب حاوی تاریخ جهان این یک رساله عمده در مورد فلسفه و دین است. بله، در اینجا دین زیادی وجود دارد، اما حتی من، فردی که با فقدان ایمان مبارزه می کند و اقیانوس عمیق با شک و ترس پر شده است، هنوز هم می تواند مورد توجه و دلگرمی قرار گیرد. (مگر اینکه ما در موردmonk book @ صحبت می کنیم. دو چیز خوب وجود دارد، اما در مجموع، این تنها بخشی از کتاب بود که باعث شد من بخواهم عرق بسیار طولانی داشته باشم. باید آن را بپذیرم روح افشاگری کامل و دفاع قبلی من در مورد اینکه چگونه من علاقه مند بودم بله، من این را نادیده می گیرم، می دانم که از عدم اطمینان بیزار هستم و بنابراین با دانش آشنایی ندارم مهم نیست که چقدر محدود است. \"آیا این ممکن است که شما این اعتقاد را در مورد پیامدهای خستگی باورهای مردانه در جاودانگی روح خود داشته باشید؟\" ایوان فدورویچ به طور ناگهانی از او خواسته بود. \"این بود که من می خواستم. فاقد فضیلت است اگر جاودانگی وجود ندارد. \"اگر شما به این باور برسید، یا بیشتر ناراضی هستید، خوشبخت خواهید بود ...\" \"شاید شما حق دارید ...! اما هنوز، من کاملا شوخی نکردم ...، \"ایوان فیدورویچ ناگهان و عجیب به اعتراف\"، به هر حال، با سرخ شدن سریع. \"شما کاملا شوخی می کنید، درست است. این ایده هنوز در قلب شما حل نشده و عذاب آن است. اما یک شهید هم گاهی اوقات با ناامیدی خود، همچنین ناامیدی، همانند اسباب بازی را دوست دارد. در حال حاضر شما نیز از ناامیدی با مقالات مجله و جلسات اتاق نشیمن خود، بدون اعتقاد به دیالکتیک خود و غم و اندوه در آنها با قلب خود در داخل شما، از بین میروند ... سوال در حل نشده نیست شما، و غم و اندوه بزرگ خود را بر زمین می اندازد، زیرا آن را فورا خواستار حل و فصل می شود ... (66) مشاهدات تیز با چنین زبان نفیس نوشته شده است. به آن عادت کنید هنگامی که شما به کتاب V رسیدید، متوجه خواهید شد که در دریا از فریبندگی جادوگر غرق می شوید. اگر شما انتظار یک طرح انفجاری را دارید، در حالیکه بسیاری از چیزهایی که در همان زمان اتفاق می افتد، با پیچ و تاب های عجیب و غریب و خون آشام ها، دعوا ها و اژدها ها، جادو و پرواز سگ، پس این کتاب برای شما نیست البته طرح، البته، برتری از این کتاب بر روی نگارش فوق العاده پنهان در صفحات آن است. علامت تجاری Dostoyevskys توانایی باوری خود را برای توصیف طبیعت انسانی با پروسسورانه ترین و معروف ترین انسان شناخته شده است. دیدگاه های روشنگری او در مورد تقریبا هر موضوعی که بر تمامی بشریت تاثیر می گذارد، با شعر قابل تحسین نوشته می شود. خواندن این نویسنده خاص می تواند یک تجربه قریب الوقوع باشد. شما باید آماده باشید. شما باید به این ایده که روح شما ممکن است زیبایی غم انگیز و گاه شگفت انگیز از نوشتن خود را جذب کند. و هنگامی که این اتفاق می افتد، شما نمی توانید او را فراموش کنید. داستایوفسکی توانایی شکست دادن فراموشی را دارد. او یک نور ناخواسته را روشن می کند که هر گوشه تاریک ذهن ما را روشن می کند. او باعث می شود ما در مورد آنچه که ما دوست داریم در خودمان ببینیم و چه چیزی را انتخاب کنیم پنهان است. جالب بودن! â € œOthello حسود نیست، او اعتماد ... ... یک مرد واقعا حسادت است که مانند نیست. غیرممکن است تصور کنید تمام شرم و انحطاط اخلاقی یک مرد حسود بتواند بدون کمترین استدلال تحمل کند. و نه این است که آنها همه ارواح وحشی و کثیف هستند. برعکس، ممکن است یک قلب پرحرف، عاشقانه، پر از خودکفایی و در عین حال پنهان کردن زیر جداول، رشوه افراد معدودی باشد و با ناپاکترین جاسوسی و استراق سمع ... و ممکن است بپرسید که خوب از عشق است که باید دائما جاسوسی شود و چه چیزی ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب برادران کارامازوف (2جلدی)


 کتاب پی پی جوراب بلند(جلد اول)
 کتاب ایلیاد و اودیسه
 کتاب اولیس
 کتاب همچنان به هیچ وجه
 کتاب اسب ها و آدم ها
 کتاب سرخپوست می رود